وحشى گفت: شايد من از كسانى باشم كه خداوند او را نبخشد، من در جوار شما هستم، تا كلام خدا را بشنوم. پس اين آيه نازل شد: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ. زمر/ 54» (يعنى: اى بندگان من كه بر نفسهاى خود زياده روى كردهايد از رحمت خدا نا اميد مشويد ...) وحشى عرض كرد: بلى الان ديگر شرطى نمىبينم و اسلام آورد.
طبرسى از پيغمبر اكرم (ص) روايت كرده فرمود اين آيه را از تمام دنيا بيشتر دوست دارم و نميخواستم همه دنيا براى من باشد و اين آيه نازل نشود. على عليه السّلام نیز فرمودهاند: در قرآن هيچ آيه به اندازه اين آيه اميد بخش نيست.
در كافى ذيل آيه فوق از ابى بصير روايت كرده گفت حضرت صادق (ع) فرمود خداوند شما شيعیان را در قرآن آنجا كه ميفرمايد:« قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ» ذكر كرده قسم بخداوند كه در اين آيه غير شما را اراده نفرموده است و اين آيه در باره فرزندان حضرت فاطمه (ع) و شيعيان امير المؤمنين (ع) به تنهائى نازل شده و اين حديث را ابن بابويه و محمدبن عباس و ديگران نيز روايت كردهاند.
خداوند در ادامه آيات قبلی این سوره که در مورد مشركان و ظالمان آمده بود در اين آیه راه بازگشت را توأم با اميدوارى به روى همه گنهكاران مىگشايد زيرا هدف اصلى از همه اين امور تربيت و هدايت است نه انتقامجوئى و خشونت، با لحنى آكنده از نهايت لطف و محبت آغوش رحمتش را به روى همگان باز كرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده است.
از مشكلات مهمى كه بر سر راه مسائل تربيتى وجود دارد احساس گناهكارى بر اثر اعمال بد پيشين است، مخصوصا زمانى كه اين گناهان سنگين باشد كه اين فكر دائما در نظر انسان مجسم مىشود كه اگر بخواهد مسير خود را به سوى پاكى و تقوا تغيير دهد، و به راه خدا باز گردد چگونه مىتواند از مسئوليت سنگين گذشته خود را برهاند، اين فكر مانند كابوسى وحشتناك بر روح او سايه مىافكند، و چه بسا او را از تغيير برنامه زندگى و گرايش به پاكى باز مىدارد به او مىگويد توبه كردن چه سود؟! زنجير اعمال گذشتهات همچون يك طوق لعنت بر دست و پاى تو است، اصلا تو رنگ گناه پيدا كردهاى، رنگى ثابت و تغييرناپذير! كسانى كه با مسائل تربيتى و گنهكاران توبه كار سر و كار دارند آنچه را گفتيم به خوبى آزمودهاند، آنها مىدانند كه اين چه مشكل بزرگى است؟
دقت در تعبيرات اين آيه نشان مىدهد كه از اميدبخشترين آيات قرآن مجيد نسبت به همه گنهكاران است، شمول و گستردگى آن به حدى است كه طبق روايتى امير مؤمنان على ع فرمود: در تمام قرآن آيهاى وسيعتر از اين آيه نيست. چه خداوند رحيم و مهربانى و چه پروردگار پر مهر و محبتى!! در اينجا دو مساله فكر مفسران را به خود مشغول ساخته كه اتفاقا راه حل آن در خود آيه و آيات بعد نهفته است.
نخست اينكه: آيا عموميت آيه همه گناهان حتى شرك و گناهان كبيره ديگر را فرا مىگيرد؟ اگر چنين است پس چرا در آيه 48 سوره نساء شرك از گناهان قابل بخشش استثناء شده است؟« إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ:» خداوند شرك را نمىبخشد، اما كمتر از آن را برای هر كس كه بخواهد مىبخشد.
ديگر اينكه: آيا اين وعده غفران كه در آيه مورد بحث آمده است مطلق است يا مشروط به توبه و مانند آن؟
با توجه به آیه بعدی در مییابیم اين وعده غفران مشمول کسانی میشود که بعد از ارتكاب گناه به خود آيند، و تغيير مسير دهند، رو به سوى درگاه خدا آورند، در برابر فرمانش تسليم باشند و با عمل، صداقت خود را در اين توبه و انابه نشان دهند.