حضرت علی (ع)در ياد يکى از ياران، «خبّاب بن أرت» فرمود: خدا خبّاب بن أرت را رحمت کند، با رغبت مسلمان شد، و از روى فرمانبردارى هجرت کرد، و با قناعت زندگى گذراند، و از خدا راضى بود، و مجاهد زندگى کرد.
حکمت 42
وَ قَالَ ع لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فِي عِلَّةٍ اعْتَلَّهَا- جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ- فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ- وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ- وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِي الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ- وَ الْعَمَلِ بِالْأَيْدِي وَ الْأَقْدَامِ- وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّيَّةِ- وَ السَّرِيرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّةَ .
و به يکى از يارانش که بيمار بود فرمود: خدا آنچه را که از آن شکايت دارى (بيمارى) موجب کاستن گناهانت قرار داد، در بيمارى پاداشى نيست امّا گناهان را از بين مىبرد، و آنها را چونان برگ پاييزى مىريزد، و همانا پاداش در گفتار به زبان، و کردار با دستها و قدمهاست، و خداى سبحان به خاطر نيّت راست، و درون پاک، هر کس از بندگانش را که بخواهد وارد بهشت خواهد کرد.
1. بیماری باعث از بین رفتن گناهان
2. نیت پاک عامل ورودی به بهشت
حکمت 43
قَالَ ع فِي ذِكْرِ خَبَّابِ بْنِ الْأَرَتِّ- يَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الْأَرَتِّ فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً- وَ هَاجَرَ طَائِعاً وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ وَ عَاشَ مُجَاهِداً
در ياد يکى از ياران، «خبّاب بن أرت» فرمود: خدا خبّاب بن أرت را رحمت کند، با رغبت مسلمان شد، و از روى فرمانبردارى هجرت کرد، و با قناعت زندگى گذراند، و از خدا راضى بود، و مجاهد زندگى کرد.
*شاخصهای مجاهد مسلمان
1. اسلام آوردن با رغبت
2. هجرت از روی فرمانبرداری
3. زندگی با قناعت
4. رضایت از خدای متعال
5. زندگی مجاهدانه
حکمت 44
قَالَ علیه السلام: طُوبَى لِمَنْ ذَكَرَ الْمَعَادَ وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ- وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ
خوشا به حال کسى که به ياد معاد باشد، براى حسابرسى قيامت کار کند، با قناعت زندگى کند، و از خدا راضى باشد.
*ویژگی های زندگی الهی
1. معاد محوری
2. زندگی با قناعت
3. رضایت از حق تعالی
حکمت45
لَوْ ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَيْفِي هَذَا- عَلَى أَنْ يُبْغِضَنِي مَا أَبْغَضَنِي- وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْيَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ- عَلَى أَنْ يُحِبَّنِي مَا أَحَبَّنِي- وَ ذَلِكَ أَنَّهُ قُضِيَ فَانْقَضَى عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ ص- أَنَّهُ قَالَ يَا عَلِيُّ لَا يُبْغِضُكَ مُؤْمِنٌ وَ لَا يُحِبُّكَ مُنَافِقٌ
اگر با شمشيرم بر بينى مؤمن بزنم که دشمن من شود، با من دشمنى نخواهد کرد، و اگر تمام دنيا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد، دوست من نخواهد شد، و اين بدان جهت است که قضاى الهى جارى شد، و بر زبان پيامبر امّى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گذشت که فرمود: «اى على مؤمن تو را دشمن نگيرد، و منافق تو را دوست نخواهد داشت.»
1. محبت واقعی در دل محبین امیرالمومنین علیه السلام
2. دشمنی پایدار با ولایت در دل منافقین