loading...
بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور مرکز الیگودرز
محمد حسین اقاخانی بازدید : 9 شنبه 01 شهریور 1393 نظرات (0)

قسمت اول از گفتار دوم بیانات امیرامومنین علی (ع) در باب امر به معروف و نهی از منکر

گفتار دوم ـ وجوب امر به معروف و نهی از منكر

هر چند روایت‌ها و احادیثی كه تاكنون بیان گردید، هر یك به نوعی بیانگر وجوب امر معروف و نهی از منكر از دیدگاه امام علی علیه‌اسلام، می‌باشد، اما در اینجا چند روایت دیگر را كه با صراحت بیشتر نمایانگر این مسأله می‌باشند، می‌آوریم. البته در مباحث آتی هم موضوع وجوب این دو فرضیه نهفته است.

1) «فرض‌الله ... و الامر بالمعروف مصلحه للعوام و النهی عن المنكر ردعاً للسفهاء:[21] خداوند امر به معروف را به خاطر مصلحت عوام و نهی از منكر را به خاطر كوبیدن سفیهان واجب نموده است». از این روایت علاوه بر وجوب امر به معروف و نهی از منكر، حكمت تشریع آن دو نیز فهمیده می‌شود كه عبارت از مصلحت عوام و راندن سفیهان جامعه است.

2) «كن بالمعروف آمراً و عن المنكر ناهیاً:[22] آمر به معروف و ناهی از منكر باش». امام علی علیه‌السلام، در كوتاه‌ترین عبارت، وجوب این دو فرضیه را بیان داشته است.

3) «اموا بالمعروف و أنهوا عن المنكر:[23] امر به معروف و نهی از منكر كنید» در این دو روایت با صیغه‌ی امر، واجب بودن این دو فرضیه‌ی مقدس به مسلمانان یادآوری شده است. در جای دیگری حضرت سكوت و چشم‌پوشی در برابر گناهان دیگران را حلال نمی‌دانند.

4) لا یحل لعین مؤمنه‌تری الله یعصی فتطرف حتی تغیره:[24] حلال نیست برای چشم مؤمنی كه ببیند نافرمانی خداوند می‌شود، چشم‌پوشی نماید، مگر اینكه نسبت به تغییر آن اقدام نماید.»

گفتار سوم ـ شرط و خصوصیات آمر و ناهی
علی علیه‌السلام، تعابیر زیادی در خصوص آمر و ناهی و این‌كه چه خصوصیاتی باید داشته باشد و به چه نكاتی توجه نماید، دارند. مهم‌ترین خصوصیت امر به معروف و ناهی از منكر از نظر امیر‌المؤمنین این است كه باید خودش به آنچه كه می‌گوید، عامل باشد. دیگر این‌كه اهل مدارا، سازش و تابع مطالع نباشد. همچنین آمر و ناهی باید در این راه از سرزنش ملامت‌گران نهراسند.


الف ـ عامل بودن آمر و ناهی
عامل بودن شخص آمر و ناهی كه اغلب در لسان دین و بالاخص در كلمات امام علی علیه‌السلام، از آن به «ائتمار» و «تناهی» تعبیر می‌شود، نكته بسیار مهمی است كه باید آمر و ناهی آن را مراعات نماید. این موضوع كه در قرآن كریم و احادیث معصومین علیهم‌السلام، نیز بر آن صحه گذاشته شده است، به اندازه‌ای اهمیت دارد كه عده‌ای از علما آن را شرط وجوب امر به معروف و نهی از منكر دانسته‌اند.[25] البته در مقابل، جمهور فقها و علما قائل به این شرط برای وجوب نیستند و همان چهار شرط مشهور(علم، عدم اصرار عاصی بر معصیت، احتمال تأثیر، عدم احتمال مفسده و ضرر مالی و جانی و عرضی) را شروط وجوب می‌دانند.[26] مع‌الوصف عدم پایبندی آمر و ناهی به آنچه خود می‌گوید و از دیگران انتظار دارد، به عنوان یك صفت بسیار نكوهیده قلمداد شده است:


1) «آئتموا بالمعروف و أمروا به و تناهوا عن‌المنكر و انهواعنه:[27] به معروف عمل كنید و به آن امر و فرمان دهید. از منكر دست بكشید و دیگران را نیز از آن باز دارید.» در اینجا حضرت ابتدا به «ائتمار» و عمل نمودن به معروف و كار نیك دستور می‌دهند سپس خواستار «امر به معروف» می‌گردند. همچنین اول «تناهی و ترك منكر را لازم می‌دانند، آنگاه می‌خواهند كه «نهی از منكر» صورت گیرد.

2) «إنی لارفع نفسی أن انهی الناس عمالست انتهی عنه او آمرهم بما لا اسبقهم الیه بعملی اوارضی منهم لا یرضی ربی:[28] من نفس خود را بالاتر از این می‌دانم كه مردم را از چیزی نهی كنم كه خودم دست از آن بر‌نداشته باشم، یا آنان را به چیزی دستور دهم كه خودم قبل از آنان بدان عمل نكرده باشم، یا به كاری از آنان راضی باشم كه خداوند از آن رضایت نداشته باشد». امر و نهی بدون عمل، كه در سیره‌ی شخص آمر و ناهی مورد توجه نباشد و صرفاً دیگران را مد‌نظر قرار دهد و در آن، آمر و ناهی از كردار خودش غافل باشد، آنچنان ناپسند و خلاف شأن یك انسان وارسته است كه حضرت شأن خود را بالاتر از آن می‌داند كه این‌گونه باشد.

3) «ایها الناس إنی والله لا احثكم علی طاعه إلا و أسبقكم الها، و لا أنها عن معیصه الا و أتناهی قلبكم عنها:[29] ای مردم، به خدا قسم من هیچ‌گاه شما را به طاعتی تشویق و ترغیب نكرده‌ام مگر اینكه خودم قبل از شما از آن دست كشیده‌ام». زشتی و ناپسندی امر و نهی بدون عمل را حضرت دلالت بر گمراهی جهل می‌داند، آنچنان كه در این دو روایت كه در‌پی می‌آید، ملاحظه می‌نماییم.

4) «گفی بلمرء غوایه أن یأمر الناس بما لا یأمر به وینها هم اعمالا ینهی عنه:[30] برای گمراهی انسان همین كافی است كه دیگران را به چیزی امر كند كه خود، بدان عمل نمی‌كند و دیگران را از چیزی نهی كند كه خود از آن دست نمی‌كشد.»

5) «كفی بالمرء جهلاً أن ینكر علی الناس ما یأتی مثله:[31] در نادانی انسان همین بس است كه مردم را از كاری باز دارد كه خودش همان را انجام می‌دهد». بیاناتی این چنین رسا و بلیغ، عدم التزام شخص را به اوامر و نواهی خود، ناشی از گمراهی و جهل انسان می‌داند. به راستی بدترین خصلتی كه ممكن است آدمیب داشته باشد، همین است كه خودش اهل معروف و تارك منكر نیست، ولی دیگران را این‌گونه می‌خواهد. آن حضرت تعابیر ارزنده دیگری نیز در این خصوص دارند.

6) «كن بالمعروف آمرا و عن المنكر ناهیاً و بالخیر عاملاً و للشر مانعاً:[32] آمر به معروف و ناهی از منكر باش، همچنین عامل به خیر(معروف) و تارك(مانع) شر و منكر باش». امام پس از واجب نمودن امر به معروف و نهی از منكر، بلافاصله می‌خواهد كه انسان نسبت به خیر یا معروف عامل، و نسبت به شر یا منكر، تارك و مانع باشد. در كلامی دیگر آن حضرت همین نكته را به بیانی دیگر تشریح می‌فرمایند.

7) مكن عاملاً بالخیر ناهیاً عن الشر منكراً شیمه‌الغدر:[33] عامل به خیر، ناهی شر و انكار‌كننده‌ی شیوه‌ی نیرنگ باش».

8) «كن آمراً بالمعروف و عاملاً به ولا تكن ممن یأمر به ولا یعمل به فتبوء یأثمه و تتعرض لمقت ربه:[34] آمر و عامل به معروف باش و از كسانی نباش كه به معروف امر می‌كنند، ولی به آن عمل نمی‌نمایند؛ چراكه در این صورت دچار گناه شده و سخط و خشم خداوند را نصیب خود گردانیده‌ای». در صورتی كه آمر به معروف عامل به معروف نباشد، مرتكب گناه و معصیت گردیده و سخط و نارضایتی و خشم خداوند را برای خودش خریده است. در ‌واقع امر به معروف به همراه عمل به آن ارزشمند است و چناچه عمل، همراهش نباشد، مجازات و عقاب الهی را در‌پی خواهد داشت.

9) مو الا للذكر لاهلاً ... و یأمرون بالقسط و یأتمرون به و ینهون عن‌المنكر و یتناهون عنه:[35] اهل ذكر كسانی هستند كه ... امر به قسط می‌كنند و خود نیز بدان عاملند، از منكر نهی می‌كنند و خود نیز از آن دوری می‌جویند». می‌بینیم كه ائتمار و تناهی از صفات «اهل ذكر» به حساب می‌آید و آنان را كه این‌گونه نباشند، باید اهل غفلت و ناآگاهی دانست كه روایت‌های قبل به خوبی نمایانگر این امر می‌باشد.

10) «لا تكن ممن ... ینهی و لا ینتهی و یأمر بما لا یأتی:[36] از جمله كسانی نباش كه نهی می‌كنند. ولی خود از آن دست برنمی‌دارند و امر می‌كنند اما خود عمل نمی‌كنند». این روایت و روایت بعدی همانند پاره‌ای از روایت‌های گذشته انسان را نهی می‌كند از اینكه امر به معروف و ناهی از منكر باشد، ولی در عین ‌حال خودش به معروف عمل نكند و از كار زشت و منكر دست بر ندارد:

11) «لا تكن ممن ... یحب‌الصالحین و لا یعمل عملهم و یبغض المذنبین و هو احدهم:[37] از جمله كسانی نباش كه صالحان را دوست دارند، ولی همانند آنان عمل نمی‌كنند و از گناهكاران خشمگین‌اند ولی خود یكی از آنان می‌باشند».

12) «من نصب نفسه ‌للناس اماماً فعلیه أن بیدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره ولیكن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه. و معلم نفسه احق بالاجلال من معلم الناس و مؤدبهم:[38] كسی كه خود را امام و مقتدای دیگران می‌داند، باید قبل از اینكه به تعلیم دیگران بپردازد، خود را تعلیم بدهد و تربیت كردنش به وسیله سیرتش باشد نه با زبان؛ كسی كه معلم خودش باشد، سزاوارتر است كه گرامی داشته شود تا كسی كه معلم و مربی دیگران است». در این بیان حضرت علی(ع) تعلیم نفس را مقدم بر تعلیم دیگران می‌داند و بر همین اساس می‌فرماید: باید تأدیب و اصلاح دیگران به وسیله‌ی سیره‌ی عملی باشد نه به وسیله زبان.

13) «و انهوا عن المنكر و تناهوا عنه فانما امرتم بالنهی بعد التناهی:[39] نهی از منكر كنید و خود نیز از آن بپرهیزید. همانا نهی از منكر بر شما واجب شده است بعد از تناهی(ترك منكر)». امام(ع) تناهی و ترك منكر را مقدم بر نهی از منكر می‌داند. لذا انسان باید اول خودش را اصلاح نماید، سپس همت به اصلاح دیگران بگمارد؛ چراكه در غیر این صورت اقدامش تأثیر مطلوب را نداشته و نمی‌تواند دیگران را اصلاح نماید.

14) «من لا یصلح نفسه لا یصلح غیره:[40] كسی كه خودش را اصلاح نكند دیگران را نیز اصلاح نخواهد كرد». در پایان بیانی را از آن حضرت می‌آوریم كه نسبت به سخنان قبل، از شدت بیشتری برخوردار می‌باشد و در آن، آمرین به معروف را كه تارك آن هستند و همچنین ناهیان از منكر را كه عامل به منكرند، مورد نفرین قرار می‌دهد و درخواست لعن خداوند را برای آنان می‌نماید.

15) «و لعن‌الله الامرین بالمعروف التاركین له و الناهین عن المنكر العاملین به:[41] خداوند لعنت كند كسانی را كه امر به معروف می‌كنند، ولی تارك آنند و نهی از منكر می‌نمایند، ولی عامل به آن هستند». این فریاد امیرالمؤمنین به دنبال سخنان درد‌‌مندانه‌ دیگری است كه آن را در گفتار دیگر تحت عنوان «آثار ترك امر به معروف و نهی از منكر» بیان خواهیم داشت؛ آنجا كه می‌فرماید: «فساد در همه‌ جا آشكار شده است ولی نهی‌كننده‌ای نیست كه اوضاع را تغییر بدهد و باز‌دارنده‌ای كه خود را نیز باز دارد، پیدا نمی‌شود. آیا این‌گونه می‌خواهید كه مجاور و همنشین خداوند شوید در منزلگاه قربش؟ و این‌گونه می‌خواهید كه اولیای الهی شوید در نزد او؟ هرگز! خداوند را نمی‌توانید در مورد بهشتش گول بزنید و رضای خداوند جز با طاعت به دست نمی‌آید».[42]

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 79
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 38
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 43
  • بازدید ماه : 104
  • بازدید سال : 405
  • بازدید کلی : 1,999