اول اطمينان به داشتن توان كافي براي انجام مسئوليتهاي محوله، دوم انجام فعاليتهاي مداوم براي اداره آن مجموعه و سوم داشتن پايگاه مناسب فردي و اجتماعي جهت ايفاي مطلوب نقش رهبري در گروه .
همچنين مدير يك تشكّل فرهنگي بايد برخي ويژگيهاي فردي و شخصيتي خاص ديگر را نيز دارا باشد ،ويژگيهايي از قبيل خلاقيت و ابتكار، استقامت و پايداري، بينش و آگاهي، اعتماد به نفس، محبوبيت و اثرگذاري، قدرت بيان و بالاخره داشتن توان كافي براي انجام تعاملات مثبت درون و برون گروهي.
علاوه بر اين بايد توجه داشت كه در واقع رمز موفقيت يك مدير فرهنگي، در اداره مطلوب امور تشكّل آن است كه بتواند عوامل انگيزشي كافي و لازم را در اعضاء ايجاد نمايد زيرا كه در وهله نخست، لازمةاصلی موفقيت در هر گروه، وجود انگيزههاي قوي در اعضاي آن گروه ميباشد.
به هر حال دراین مجال ،لازم به ياد آوري است كه چهار وظيفه اساسي يك مدير تشكيلاتی، كه شامل مديران تشكّلهاي فرهنگي نيز ميشود عبارتند از: 1) برنامهريزي 2) سازماندهي 3) هدايت 4) كنترل
از آنجا كه پيشتر از اين پيرامون دو مقوله برنامهريزي و كنترل، به اجمال سخن گفتيم در اين فرصت تنها به بيان برخي از موارد اساسي مرتبط باموضوع سازماندهي و هدايت درتشکلها ميپردازيم اين موارد عبارتند از:
1- تعيين دقيق وظايف تك تك اعضاي گروه
2- نظارت دائم بر حسن اجراي امور
3- تصميم گيري و تصميم سازي در گروه در مواقع لازم
4- زمينهسازي انجام تعاملات مثبت درون و برونگروهي در محيط تشكّل
5- ايجاد بينش مشترك بين اعضاي گروه نسبت به برنامهريزيهاي صورت گرفته
6- ظرفيت سازي در اعضاء در خلال انجام امور ( توانمندسازي افراد)
در پايان اين بخش، بيان اين نكته ضروري است كه بدانيم نوعاً در تشكّلهاي مذهبي سنتي، معمولاً فرآيند برنامهريزي به اين شكل صورت ميپذيرد كه مدير تشكّل پس از تصميم گيري آن را براي اجرا به افراد گروه تجويز ميكند ولی در روشهاي نوين برنامهريزي تشكيلاتي، مدير گروه سعي ميكند ابتدا با اقدامات انگيزشي مناسب، اعضاي گروه را در زمينه اجراي تصميمات گرفته شده و عمل به سياستگزاريهاي كلي تشكّل ، ترغيب و تشويق نمايد.
اصول و مباني تصميمگيري در گروه
هر چند وظيفه تصميمگيري در گروه، معمولاً بر عهده رهبر گروه ميباشد اما در تشكّلهاي فرهنگي، معمولاً تصميمگيريهادر قالب يك نظام شورايي صورت ميپذيرد نظامي كه در رأس آن، دبير تشكّل بهعنوان رهبر گروه ايفاي نقش مينمايد.
از آنجاکه نظام تصميم گيري در تشكّلها به گونه اي است كه در آن، مسئول هر واحد، گزارشي از زيرمجموعه خود به كل شورا ارايه ميدهدلذا نتيجه تصميمگيري و سياستگزاري نهايي در تشكل به روش شورايي صورت ميپذيرد.
در چارت تشكيلاتي تشكّلهاي فرهنگي، نوعاً سمتهايي از قبيل دبيري و جانشيني تشكّل و مسئوليتهاي مختلفي دیگری همچون مسئوليت واحدهاي جذب، تبليغات، تداركات، آموزش، پرسنلي و در نهایت واحد مربيگري وجود دارد كه كل اين مجموعه، در كنار هم و به صورت شورايي انجام فرايند تصميمگيري و سياستگزاري در تشكّل را، در قالب يك اتاق فكر بر عهده دارند.
البته در اين خصوص لازم به ذكر است كه هر چند امروزه، آفت جدّي كار فرهنگي در تشكّلها نوعاً، فقدان تصميمگيري و تصميمسازي مناسب در گروه ميباشد اما به هرحال بايد توجه داشت كه همواره قبل از مرحله تصميمگيري و سياستگزاري در يك تشكّل، شناسايي دقيق اهداف آن تشكّل ضرورت دارد.
هدف در تشكّل بايد واقعي، عيني و قابل دسترس بوده و با توجه به شرايط و امكانات موجود تدوين و طراحي شود. همچنين هدف گذاري در هر تشكّل بايد با نگاه به آرمانهاي مطلوب و قلّههاي كمال و تعالي آن تشكّل صورت پذيرد.
به هر حال، از آنجا كه تصميمگيري در گروه، معمولاً با نگاه به قلّههاي هدف صورت ميپذيرد لازم است كه مديران تشكّلها براي دستيابي هر چه سريعتر به اهداف، از بين راههاي متعدد و متنوع موجود، بهترين راه را انتخاب كنند البته به منظور تعيين بهترين راه برای رسیدن به هدف در تشكّلهاي فرهنگي، ابتدا لازم است به جمعآوري اطلاعات اوليه پرداخت و سپس اطلاعات بدست آمده را ارزشيابي كرده و نسبت به سنجش اعتبار و كارآيي آن مبادرت ورزيد. برخي صاحبنظران علم مديريت، بر اين عقيدهاند كه يك تصميم مؤثر در وهله اول بايد قابليت انعطاف داشته باشد تا در مواقع ضروري، بتوان آن را تغيير داد و يا اصلاح نمود.
علاوه بر این يك تصميم خوب و مؤثر، بايد قابل درك براي تمامي اعضاي گروه باشد به گونهاي كه اعضاء نسبت به پذيرش آن، هيچگونه شك و شبههاي نداشته باشند و با ميل و رغبت کامل به عرصه اجراي آن ورود پيدا نمايند.
نكته حايز اهميت ديگر در اين باره آن است كه بدانیم شوراي تشكّل فرهنگي، قبل از تصميم گيري بايد به انجام سه امر مهم و ضروري مبادرت ورزد اول آنكه از قبل به بررسي مقدمات لازم براي تصميمگيري در گروه ،از قبیل شناسايي نيازهاي اساسي اعضاء و مخاطبان تشكّل بپردازد، دوم آنكه براي اين كار، نخست تمامی منابع موجود در تشكّل، شامل ظرفيتها، امكانات، مهارتها و محدوديتها را دقيقاً تعيين و شناسايي نمايد و سوم آنكه به گونهاي تصميمگيري شود كه ميزان ريسكپذيري در برنامهها، متناسب با توان عملياتي گروه باشد.
برگرفته از کتاب " الفبای کار فرهنگی"