loading...
بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور مرکز الیگودرز
محمد حسین اقاخانی بازدید : 7 شنبه 01 شهریور 1393 نظرات (0)

آيه 23  سوره مبارکه احزاب

« مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا »

 

ترجمه: از ميان مؤمنان مردانى‏اند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در [همين] انتظارند و [هرگز عقيده خود را] تبديل نكردند

نکات آیه

همه‏ اصحاب پیامبر و مؤمنان در یك درجه نیستند. «من المؤمنین»

نقل كمالات دیگران یكى از راه‏هاى تربیت است. «من المؤمنین رجال ...»

دفاع از حقّ تا مرز شهادت، نشانه‏ى صداقت در ایمان است. «صدقوا ما عاهدوا اللّه»

تعهّد، لازم الاجرا و عمل به آن نشانه صداقت است. «صدقوا ما عاهدوا»

بزرگداشت شهدا، پیام و درسى قرآنى است. «فمنهم من قضى نحبه»

انتظار شهادت نیز یك ارزش است. «و منهم من ینتظر» آمادگى براى لقاى خداوند، از صفات مؤمنان است.

باب شهادت باز است. «و منهم من ینتظر»

شهادت برخى مؤمنان، عامل عقب نشینى یا دلسردى دیگر مؤمنان نمى‏شود. (مؤمن با این‏كه شهادت دوستان و عزیزان خود را مى‏بیند، باز خود در انتظار شهادت است) «و منهم من ینتظر»

مؤمنان واقعى پایبند عهد و پیمان خود با خدا هستند و هیچ چیز حتّى شهادت دوستان و عزیزان، روحیه آنان را تغییر نمى‏دهد. «و ما بدّلوا تبدیلا»

محمد حسین اقاخانی بازدید : 9 شنبه 01 شهریور 1393 نظرات (0)

بعد از بحث پیرامون مبحث ولایت فقیه و حکومت اسلامی و اثبات آن از طریق ادله عقلی  و نقلی به بررسی این موضوع و جایگاه آن در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از جمله اصول 5، 57، 60 و... می پردازیم.

 

قانون اساسی زمینه تحقق رهبری فقیه جامع الشریط را كه از طرف مردم به عنوان رهبر شناخته می شود، آماده كرده است تا ضامن عدم انحراف سازمان های متخلف از وظایف خود باشد. 

ولایت فقیه در مقدمه قانون اساسی چنین طرح شده است:

«طرح حكومت اسلامی بر پایه ولایت فقیه كه در اوج خفقان و اختناق رژیم استبدادی از سوی امام خمینی ارائه شد انگیزه مشخص و منسجم نوینی را در مردم مسلمان ایجاد نموده و راه اصیل مبارزه مكتبی اسلام را گشود،»

هم چنین در مقدمه قانون اساسی آمده است: «ولایت فقیه عادل، بر اساس ولایت امر و امامت مستمر، قانون اساسی زمینه تحقق رهبری فقیه جامعه الشرایطی را كه از طرف مردم به عنوان رهبر شناخته می شود (مجاری الامور بید العلماء بالله الامناء علی حلاله و حرامه) آماده می كند تا ضامن عدم انحراف سازمان های مختلف از وظایف اصیل اسلامی خود باشد»

اصل 5 قانون اساسی ولایت فقیه را به عنوان یك خصیصه ممتاز نظام اسلامی شناخته است كه مقرر می دارد: «در زمان غیبت حضرت ولی عصر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است كه اصل یكصد و هفتم عهده دار آن می گردد».

اصل 57 به عنوان ولایت مطلقه امر آمده است: «قوای حاكم در جمهوری اسلامی ایران عبارت اند از: قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه كه زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آینده این قانون اعمال می گردند. این قوا مستقل از یكدیگرند».

اصل 60 قانون اساسی: «اعمال قوه مجریه جز در اموری كه در این قانون مستقیماً بر عهده رهبری گذارده شده از طریق رئیس جمهور و وزرا است.» این اصل قسمتی از اعمال قوه مجریه را بر عهده مقام رهبری گذارده است.

اصل 91 قانون اساسی:«... شش نفر از فقهای عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسائل روز، انتخاب این عده با مقام رهبری است.» این اصل قانون اساسی در مورد شورای نگهبان و چگونگی تركیب اعضای آن می باشد كه قسمت اول این اصل درباره وظیفه رهبر می باشد.

اصل 107 قانون اساسی:«پس از مرجع عالیقدر تقلید و رهبر كبیر انقلاب جهانی اسلام و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله العظمی امام خمینی ـ قدس سره الشریف ـ كه از طرف اكثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شدند، تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است. خبرگان رهبری درباره همه فقهای واجد شرایط مذكور در اصول پنجم و یكصد و نهم بررسی و مشورت می كنند. هر گاه یكی از آنان را اعلم به احكام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص در یكی از صفات مذكور در اصل یكصد و نهم تشخیص دهند او را به رهبری انتخاب می كنند و در غیر این صورت یكی از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفی می نمایند. رهبر منتخب خبرگان، ولایت امر و همه مسئولیت های ناشی از آن را بر عهده خواهد داشت».

اصل 108 قانون اساسی:«قانون مربوط به تعداد و شرایط خبرگان، كیفیت انتخاب آن ها و آئین نامه داخلی جلسات آنان برای نخستین دوره باید به وسیله فقهای اولین شورای نگهبان تهیه و با اكثریت آرای آنان تصویب شود و به تصویب نهایی رهبر انقلاب برسد...»

اصل 109 قانون اساسی:«شرایط و صفات رهبر:

1 .  صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه،

2 .  عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام،

3 . بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت كافی برای رهبری.

در صورت تعدد واجدین شرایط فوق شخصی كه دارای بینش فقهی و سیاسی قوی تر باشد، مقدم است.»

اصل 110 قانون اساسی:«وظایف و اختیارات رهبر:

1 .  تعیین سیاست های كلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام.

2 . نظارت بر حسن اجرای سیاستهای كلی نظام.

و…»
اصل 111 قانون اساسی:«هر گاه رهبر از انجام وظایف قانونی ناتوان شود یا فاقد یكی از شرایط مذكور در اصول پنجم و یكصد و نهم گردد یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده است، از مقام خود بركنار خواهد شد. تشخیص این امر به عهده خبرگان مذكور در اصل یكصد و هشتم می باشد. در صورت فوت یا كناره گیری یا عزل رهبر، خبرگان موظفند در اسرع وقت نسبت به تعیین و معرفی رهبر جدید اقدام نمایند. تا هنگام معرفی رهبر، شورای مركب از رئیس جمهور، رئیس قوْه قضاییه و یكی از فقهای شورای نگهبان به انتخاب مجمع تشخیص مصلحت نظام، همه وظایف رهبری را به طور موقت به عهده می گیرد و چنانچه در این مدت یكی از آنان به هر دلیل نتواند انجام وظیفه نماید، فرد دیگری به انتخاب مجمع، با حفظ اكثریت فقها در شورا، به جای وی منصوب می گردد. این شورا در خصوص وظایف بندهای 1 و 2 و 3 و 5 و 10 و قسمتهای (د) و (ه) و (و) بند 6 اصل یكصد و دهم، پس از تصویب سه چهارم اعضا مجمع تشخیص مصلحت نظام اقدام می كند. هر گاه رهبر بر اثر بیماری یا حادثه دیگر موقتاً از انجام وظایف رهبری ناتوان شود، در این مدت شورای مذكور در این اصل وظایف او را عهده دار خواهد بود». 

محمد حسین اقاخانی بازدید : 407 شنبه 01 شهریور 1393 نظرات (0)

بشر به طور فطری در پی معنویت و ارتباط با منبع لایزال قدرت است که او را در وقت نیاز پاسخ دهد و با اتکا به او در ناملایمات و سختی‌های زندگی با آرامش مسیر زندگی را طی کند، ...

بشر به طور فطری در پی معنویت و ارتباط با منبع لایزال قدرت است که او را در وقت نیاز پاسخ دهد و با اتکا به او در ناملایمات و سختی‌های زندگی با آرامش مسیر زندگی را طی کند، اما‌ گاه در شناخت این منبع و نحوه برقراری ارتباط با آن، دچار خطا شده و اینجاست که جنبشهای معنوی و عرفانهای کاذب ظهور می کند. از این رو در واکاوی آسیبهای این عرفانها با حجت الاسلام والمسلمین محمدحسین مشکانی سبزواری، رئیس موسسه بهداشت معنوی و پژوهشگر حوزوی به گفت و گو پرداخته‌ایم که بخش نخست آن از نظرتان می‌گذرد:

عرفانهای نوظهور و جنبشهای نوپدید معنوی با تمرکز بر تخریب یا کمرنگ کردن کدامیک از آموزه‌های دینی مذهبی، تولید و ترویج می‌شوند؟
- جنبشهای شبه معنوی اصولاً با تمامی نظام باوری جامعه هدف خودشان کار دارند. این جنبشها که مسلح به ابزار روان‌شناسی هستند، تمامی باور‌ها را مورد هدف قرار داده‌اند. البته گویا در یک تقسیم کار نانوشته، هر کدام از اینها، جامعه هدف خاص خود را دارد و باور خاصی را بیشتر مورد هدف قرار داده است.
این نکته هم اهمیت دارد که بدانیم برخی باورهای مبنایی اگر دستکاری و منحرف شود، باورهای دیگر را به طور سیستماتیک مورد خدشه قرار می‌دهد. مثلاً هنگامی که توانستند باور خدای درون را به جای خداوند باری‌تعالی بر مخاطب خود تحمیل کرده و بباورانند، در امام‌شناسی، انسان‏‌شناسی و ارزشهای الهی نیز تغییر ایجاد می‌شود

محمد حسین اقاخانی بازدید : 13 شنبه 01 شهریور 1393 نظرات (0)

براى هر كس كه بخواهد روزى را گشاده يا تنگ مى‏ گرداند

آيه 12  سوره مبارکه شوری

« لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ »

ترجمه: كليدهاى آسمانها و زمين از آن اوست براى هر كس كه بخواهد روزى را گشاده يا تنگ مى‏گرداند اوست كه بر هر چيزى داناست.

نکات آیه

عوامل مؤثّر در هستى، تنها به دست خداست. «له مقالید»

توسعه و تنگى رزق تصادفى نیست، به دست خداى حكیم است. «یبسط الرزق... و یقدر»

توسعه‏ى رزق به زرنگى بستگى ندارد به دست خداست. «لمن یشاء»

تقسیم رزق توسط خداوند، عالمانه است. «انّه بكلّ شى‏ء علیم»

محمد حسین اقاخانی بازدید : 6 شنبه 01 شهریور 1393 نظرات (0)

آيه 86  سوره مبارکه آل عمران

« كَيْفَ يَهْدِي اللّهُ قَوْمًا كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ »

 

ترجمه: چگونه خداوند قومى را كه بعد از ايمانشان كافر شدند هدايت مى‏كند با آنكه شهادت دادند كه اين رسول بر حق است و برايشان دلايل روشن آمد و خداوند قوم بيدادگر را هدايت نمى‏ كند

نکات آیه

هرچه دلایل هدایت، بیشتر و روشن‏تر باشد، كفر و بى‏اعتنایى به آنها خطرناك‏تر است. «كیف یهدى... لایهدى القوم الظالمین»

ایمان اوّلیه كافى نیست، تداوم ایمان و حسن عاقبت لازم است. زیرا خطر ارتداد، همواره انسان را تهدید مى‏كند. «كفروا بعد ایمانهم»

گروهى از مسلمانان، در زمان پیامبر اكرم مرتدّ شدند. «كفروا بعد ایمانهم»

پشت كردن به حقّ، منطق و عقل، رسول و بیّنه، ظلم است و سبب خارج شدن از مدار الطاف الهى مى‏گردد. «لایهدى القوم الظالمین»

سنّت خدا آن است كه ظالمان را هدایت نكند. «واللّه لایهدى القوم الظالمین» (جمله «لایهدى» نشانه استمرار و سنّت الهى است.)

توبه وبازگشت، براى مرتدّ بسیار مشكل است. «كفروا بعد ایمانهم... واللّه لایهدى...»

كافران ناآگاه، به هدایت نزدیك‏تر از كفّارِ آگاهند. «جائهم البیّنات واللّه لایهدى القوم الظالمین»

برخوردارى از هدایت الهى و یا محروم شدن از آن، بدست خودماست. «لایهدى القوم الظالمین»

محمد حسین اقاخانی بازدید : 13 شنبه 01 شهریور 1393 نظرات (0)

وحدت و دورى از تفرقه، یك وظیفه‏ ى الهى است.

آيه 103 سوره مبارکه آل عمران

« وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ »

ترجمه: و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد و نعمت ‏خدا را بر خود ياد كنيد آنگاه كه دشمنان [يكديگر] بوديد پس ميان دلهاى شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شديد و بر كنار پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد اين گونه خداوند نشانه‏هاى خود را براى شما روشن مى‏كند باشد كه شما راه يابيد

نکات آیه

وحدت و دورى از تفرقه، یك وظیفه‏ ى الهى است. «واعتصموا»

محور وحدت باید دین خدا باشد، نه نژاد، زبان، ملّیت، و... . «بحبل اللّه»

از بركات و خدمات اسلام غافل نشوید. «اذ كنتم اعداء فالّف بین قلوبكم»

وحدت، عامل اخوّت است. «فأصبحتم بنعمته اخواناً»

اتّحاد، نعمت بزرگ الهى است. «فاصبحتم بنعمته»

تفرقه و عدوات، پرتگاه و گودال آتش است. «شفا حفرة من النار»

نعمت‏هاى خداوند ،آیات او هستند. «واذكروا نعمت اللّه...یبین اللّه لكم آیاته»

یادآورى نعمت‏هاى الهى عامل عشق و زمینه‏ساز هدایت است. «واذكروا نعمت اللّه... لعلكم تهتدون»

محمد حسین اقاخانی بازدید : 6 شنبه 01 شهریور 1393 نظرات (0)

: تاثیر تمدن و تکنولوژی، ناتوانی تمدن صنعتی در برآوردن نیازهای معنوی، بازگشت به اصالت و رونق بازار معنویت و ... باعث رواج گسترده انواع و اقسام کیش های عرفانی و معنوی شده است که یکی از آن ها مکتب دالایی لاماست.

دالایی لامای چهاردهم

در سنت لامایی مکتب بودا، انتخاب دالایی لاما از میان راهبان و روحانیان معابد نیست. آنان معتقدند بعد از مرگ دالایی لاما روح او در وجود کودکی حلول می کند. از این رو امکان ندارد تاریخ تولد این کودک قبل از مرگ رهبر قبلی باشد.

دالایی لامای چهاردهم یا «تنزین گیاتسو» در سال 1935 در خانواده ای کشاورز و پر جمعیت به دنیا آمد و از دو سالگی تجسم دالایی لامای پیشین شناخته شد و در دو سالگی به مقام مقدس دالایی لامایی رسید. او در شش سالگی تحصیلات خود را آغاز کرد و در 25 سالگی به درجه دکترای فلسفه بودا دست یافت. در 16 سالگی قدرت سیاسی تبت را در دست گرفت و در لهاسا ساکن شد. در 1960 به دلیل وجود تهاجم چینی ها مجبور به ترک کشور و پناه بردن به هند شد و در این زمان تاسیس دولت در تبعید، اتفاقات تبت را جنبه بین المللی داد. اولین پارلمان تبتیان هم در تبعید تشکیل شد و دالایی لاما دیدارهای خود را از کشورهای خارجی شروع کرد و تاکنون از 62 کشور جهان دیدن کرده است و با شخصیت های مهم مذهبی مانند پاپ ژان پل دوم . بندیکت شانزدهم به گفتگو نشسته است.

دالایی لاما در راستای فعالیت های سیاسی سه بار در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی داشته است و در سال 1963 قانون اساسی دموکراتیک تبت را بر اساس اصول بودایی و اعلامیه جهانی حقوق بشر انتشار داد تا الگویی برای آینده سیاسی تبت آزاد باشد.

او در سه دهه گذشته موسسات مذهبی، فرهنگی و تحصیلاتی تاسیس کرده تا هویت تبتی و میراث غنی آن محفوظ بماند. تمامی فعالیت سیاسی و کتب و سخنرانی های مذهبی او بر محور گفتگو و پایه های صلح بشری است. از این رو در سال 1989 جایزه صلح نوبل به او اعطا گردید. هم چنین در سال های 1999-1959 بیش از 57 دکترای افتخاری، حکم یا جایزه از سوی موسسات علمی و فرهنگی و دانشگاه های جهان به او اعطا شده است.

 

 علاقه امریکا و اسرائیل به دالایی لاما

یکی از آخرین مدارک افتخاری دالایی لاما عنوان استاد افتخاری دانشگاه موری امریکاست. اعطای مدال طلای کنگره ایالات متحده امریکا به دالایی لاما که بالاترین نشان قدردانی از یک غیرنظامی است و تابحال در تاریخ امریکا سابقه نداشته است، نشان دهنده علاقه امریکایی ها و دولت این کشور به اوست.

او علاوه بر سفرهای متعدد به امریکا، سفرهایی هم به اسرائیل داشته است تا مردم منطقه را به صلح و آرامش دعوت کند. نیایش او در مقابل دیوار ندبه به معنای وابستگی رسمی به صهیونیست جهانی است. در خصوص مسائل خاورمیانه نیز در سال 1385 خبری مبنی بر مخالفت دالایی لاما با اعدام صدام مخابره شد زیرا او معتقد بود که صدام قابل اصلاح است.

آثار دالایی لاما

  1. زندگی در راهی بهتر، اندیشه هایی درباره راستی، مهرورزی و نیک بختی
  2. هنر شاد زیستن
  3. کتاب عشق و همدردی
  4. کتاب خرد
  5. کتاب کوچک عقل و خرد
  6. کتاب کوچک ژرف اندیشی
•افکار دالایی لاما
•هدف زندگی : رسیدن به شادی
•شاید واقعی: رسیدن انسان به مرحله آزادی و آزادگی
•تهیگی و بی ثباتی
•نسبی بودن امور = همه چیز از یک طبیعت نسبی برخوردار است
•نیروانه و رسیدن به درجه بودایی
•زندگی دنیا
•مواجهه با مرگ و زندگی
•منابع شادی= رشد معنوی یعنی رشد ذهنی و جسمی
•حقایق چهارگانه و اصل علیت
محمد حسین اقاخانی بازدید : 21 شنبه 01 شهریور 1393 نظرات (0)

زندگی کارلوس کاستاندا آن‌چنان در هاله‌ای از ابهام فرورفته است که پژوهشگران در این‌‌باره گزارش‌‌های ضد  و نقیضی به دست داده‌‌اند.

ادامه نوشتار قبل...
‌مبانی فکری
6. اولین، دومین و سومین قدرت و تمامیت نفس
به عقیده دون‌خوان، ادراک پیامد دقت انسان است. به بیان دیگر، ما تنها چیزهایی را درک می‌‌کنیم که دقت‌مان را بر آنها تمرکز می‌دهیم. این دقت در زندگی ما به ساحت‌هایی از واقعیت معطوف می‌‌شود که با حواس پنجگانه ما قابل ادراک است. بنابر این ما تسلیم این توهم می‌گردیم: دنیایی که به این صورت برایمان ایجاد شد، کل واقعیت است. به این ترتیب در توهمی اسیر شده‌‌ایم که با قدرت شخصی خویش نمی‌‌توانیم خود را از شر آن خلاص کنیم. دون‌‌خوان این مطلب را دقت اسیرشده در تونال و «اولین دقت» می‌‌نامد. برای ادامه درک نظام آموزشی وی مهم است که در برابر «اولین دقت»، «دومین دقت» را نیز قرار داد. در اینجا بحث بر سر باقیمانده دقت است که به عنوان قدرت نامتمرکز نهانی، در حیطه واقعیت باقی مانده است. صرف‌نظر از موقعیت‌های استثنایی، «دومین دقت» در وضعیتی نیست که حالت آگاهی شکل‌دهنده را ظاهر سازد. باوجود این ما با آن در ناوال مانده‌ایم.
7. رؤیا بینی
در طریقت معرفت دون‌‌خوان، رؤیا دیدن اوج هنر دومین دقت است. با این روش، سالک توانایی خود را برای متوقف کردن گفت‌‌وگوی درونی و ورود به ناوال وسعت می‌‌بخشد. البته باید در نظر داشت که این رؤیا دیدن با خواب دیدن معمولی که هر شخصی آن را تجربه کرده، متفاوت است. توصیه دون‌خوان برای اولین قدم در رؤیابینی، تلاش برای دیدن دست‌‌ها در رؤیاست که با وجود سادگی، تلاشی بسیار می‌طلبد.
8. کمین و شکار کردن
دون‌‌خوان در پایان آموزش‌هایش «کمین و شکار کردن» را می‌‌آموزاند تا به کمک آن کاستاندا شکل انسانی را از دست بدهد و به تمامیت نفس خویش دست یابد. کاستاندا اصول مهم کمین و شکار را پس از دون‌‌خوان زیر نظر فلوریندا می‌‌آموزد. دون‌خوان بر آن بود که بینندگان جدید سه مجموعه از فنونی را بنیان نهادند که سنگ‌‌بنای کارشان شد: اولی تسلط بر «کمین و شکار کردن»، دومی تسلط بر «قصد» و سومی تسلط بر «رؤیا». اساس تسلط بر آگاهی، به حرکت در آوردن پیوندگاه در شخص بوده که یکی از راه‌‌های دست یافتن به آن، «کمین و شکار کردن» است.
9. فیوضات عُقاب و هسته‌های تجریدی روح
کاستاندا نام کتاب ششم خود را «هدیه عُقاب» نهاده و در بخش سوم این اثر ما را با مفهوم عقاب آشنا می‌سازد. عقاب استعاره‌ای است برای قانون، آن هم قانونی که طریقت معرفت را دربردارد، یا قانون ناوال که سالکان این طریق در سیطره آن سیر می‌کنند. از نگاه دون‌‌خوان، قدرتی که سرنوشت موجودات زنده را رقم می‌‌زند، عقاب نامیده می‌شود.
10. موجودات غیرآلی یا غیرارگانیک
در جای‌‌جای آثار کاستاندا با انواع موجودات غیرارگانیک مواجه می‌شویم که دون‌‌خوان از آن‌‌ها می‌‌گوید و سالک معرفت در مواقعی خاص به آ‌‌ن‌‌ها برمی‌‌خورد. این موجودات بی‌‌آنکه مانند انسان‌‌ها یا موجودات زنده آلی و ارگانیک، دارای جسم باشند، زنده‌‌اند و از زنده بودنشان آگاه هستند. کاستاندا در طی دوران آموزش خود نزد دون‌‌خوان مرحله به مرحله با این موجودات آشنا می‌شود و در هر اثرش توصیف خاصی از آن‌‌ها به دست می‌دهد. در ترجمه فارسی آثارش این موجودات نام‌های مختلفی به خود گرفته‌اند؛ مانند متفق، مواصل، دلیل و همزاد. کاستاندا در آثار دیگرش درباره این موجودات نکاتی را یادآور می‌شود و در کتاب هفتم و نهم نیز فصلی را به موجودات غیرارگانیک اختصاص می‌‌دهد.
فنون عملی
به‌‌طور کلی آموزش‌‌های دون‌‌خوان را می‌‌توان به دو بخش «سوی راست» و «سوی چپ» یا اولین و دومین دقت تقسیم کرد. در بخش‌‌بندی دیگری، دو شاخه‌‌ی تخصصی «هنر کمین و شکار کردن»و «هنر رؤیابینی» جای می‌‌گیرند که هر یک شاخه‌‌های فرعی عملی خاص خود را دارند.
فنونی که دراین مبحث از نظر خوانندگان می‌‌گذرد، بر اساس ترتیب آثار کاستاندا و دوره‌های زمانی سیر و سلوک او از آغاز تا آخرین آثار منتشر شده‌اش تقسیم بندی شده‌‌اند:
1. فنون استفاده از گیاهان اقتدار؛ 2. فنون ارتباط با موجودات غیرارگانیک؛ 3. فنون رفتار سالکانه برای تغییر بینش؛ 4. فنون توقف گفتوگوی درونی و دنیا؛ 5. فنون رؤیا بینی؛ 6. فنون کمین و شکار؛ 7.فنون حرکات جادویی

محمد حسین اقاخانی بازدید : 11 شنبه 01 شهریور 1393 نظرات (0)

زندگی نامه مردی که معتقد بود باید از محتویات ذهن شرطی، رها شد و فارغ از گذشته و خاطرات آن زیست و او بر این باور بود که: وقتی زندگی می کنم که نسبت به گذشته و آینده مرده باشم. 

زندگی نامه

جیدو کریشنا مورتی در 12 می 1895 م در جنوب هند دیده به جهان گشود. پدرش «ناریانیا» و مادرش «جیدو سن‌‌جی‌‌‌‌واما» نام داشت. آنان دارای 11 فرزند بودندو کریشنا هشتمین فرزند این خانواده پرجمعیت و با عقاید متعصبانه برهمنی بود؛ خام خواران سرسختی که از خوردن تخم مرغ نیز پرهیز می‌کردند.

خاواده او در سال 1903 به کوداپا مهاجرت کردند و مادر او در سال 1905 به خاطر بیماری مالاریا در کوداپا زندگی را ترک گفت. پدر کریشنا مورتی، گرچه یک برهمایی متعصب به شمار می‌‌رفت اما به عضویت انجمن «جامعه تئوسوفیان» درآمده بود. ناریانیا، پس از بانشستگی به عنوان نگهبان برای مجموعه تئوسوفی‌‌ها در منطقه آدیار هند انتخاب شد و این امر مبدأ تحولی شگرف و بستر اتفاقی بزررگ در زندگی کریشنا مورتی گردید.

در سال 1909 کریشنا به عضویت آن انجمن درآمد. در این سال (14 سالگی) کریشنا عضو رسمی فرقه ‌T.S می‌‌شود و این عضویت برای او یک انتخاب بزرگ محسوب می‌‌شود.

سرپرستی کریشنا رسماً از پدرش اخذ و به آنی بیزانت داده شد و تربیت معنوی و روحی – روانی او توسط مسئولان ‌T.S‌‌ رقم خورد. کریشنا دو سال در هندوستان تحت آموزش زبان انگلیسی بود و سپس برای ادامه تحصیل به انگلستان فرستادند. پدر او در سال 1925 بر اثر بیماری سل درگذشت. این ضایعه منشأ تحول در اندیشه‌‌های وی شد.

در سال 1911، رهبر مذهبیون در T.S شد و به مسح دوباره تولد یافته در غروب و بودایی دیگر در شرق نامیده شد. در این دوره او را معلم جهانی خواندند این مهمترین پدیده ای بود که در جوانی مورتی رخ داد و انجمن این را صراحتاً اعلام کردند.

 

 

 

دو نکته:

  1. مورتی با پذیرفتن این اعلام جهانی دعوی منجی گری دارد و خود را منجی آخرالزمان و موعود نجات بخش بشریت و معلم همه انسان ها معرفی می کند و با همین اعتبار سالیانی از اعضای انجمن و دیگران بهره برداری می نماید.
  2. کریشنا مورتی اگر انسان فرهیخته و اهل معناست به کدام حق به خود اجازه می دهد با ین گونه عناوین جذاب و فریبنده اعضای انجمن خویش و جهانیان را فریب می دهد؟

در سال 1929 انجمن نظم ستاره شرق را منحل کرد.

تئوسوفی چیست؟

تئو به معنای خدا و سوفی به معنای دانش است. عبارت ترکیبی تئوسوفی ریشهای کهن ودیرینه داشته و اشاره به هرگونه نظام فکری دارد که وحی الهی اساس آن است و تجربه اصلی اش روشنی درونی ناشی از روح خداوند است. این کلمه گاهی اشاره است به دانش مرزی که در طی اعصار به شکل فلسفهای باطنی به نام حکمت باستانی یا تئوسوفی منتقل شده است و می توان هرگونه نظام عرفانی واضح را با این واژه توصیف کرد.

بنیادهای اساسی تئوسوفی

حلول مطلق خداوند، تثلیث تجلی خدا، اعتقاد به تناسخ، رشد بشریت دراثر تبدّل ابدان، پیشروی تحت قانون کارما، وجود آموزگاران الهی و انسان های خارق العاده و اعتقاد به سه دنیی جسمانی، عاطفی و معنوی.

 

کریشنا مورتی هرگز ازدواج نکرد، اما در زندگی وی یک نقطه تاریک و مبهم رخ عیان می کند و آن اتهامی است که از سوی دختر یکی از طرفدارانش درخصوص ارتباط نامشروع کریشنا بامادر وی مطرح گردیده که منجر به دعوای بزرگی شد.

مدال صلح و پایان زندگی

 

کریشنا مورتی در سال 1984 مختخر به دریافت مدال صلح از سوی سازمان لل متحد گردید. کریشنا موتی بر اثر ابتلا به بیماری سرطان پانکراس در 17 فوریه سال 1986 در سن 91 سالگی در شهر اوهای کالیفرنیا درگذشت.

 

محمد حسین اقاخانی بازدید : 3 شنبه 01 شهریور 1393 نظرات (0)

بعد از بحث پیرامون مبحث ولایت فقیه و حکومت اسلامی و اثبات آن از طریق ادله عقلی  و نقلی و بررسی آن در قانون اساسی لازم است برخی از شبهات پیرامون این موضوع را مورد واکاوی قرار دهیم. 

 

شبهه: ولایت فقیه نوعی دیکتاتوری و استبداد است!

پاسخ:مجتهد جامع شرایط که حائز مقام ولایت فقیه شده است، در حقیقت می خواهد بدون هرگونه انحراف و گناه بر اساس معیارهای استنباط عقلی و شرعی، حکم خدا را از قرآن و سنت، استخراج کند، او تابع اسلام است، همان آیینی که اکثریت قاطع مردم خواهان اجرای آن هستند.

 بنابراین او هرگز به سلیقه خود عمل نمی کند، بلکه تابع احکام خدا بر اساس ضوابط و معیارها است. در این صورت او رای شخص خود را تحمیل نمی کند تا لازمه آن، استبداد و دیکتاتوری باشد، بلکه احکام خدا را بر اساس ضابطه مندی و اجتهاد مورد قبول فقهای اسلام، استنباط کرده و به مردم ابلاغ می نماید. آیت الله العظمی مکارم شیرازی در این راستا می گوید: «یک شرط ولی فقیه ، مساله عدالت است، در هیچ جای دنیا در هیچ قانونی، در زمامدار عدالت شرط نیست، ولی ما می گوییم که اوباید از گناهان کبیره و اصرار بر صغیره، به یک معنا از همه گناهان پرهیز کند، اگر این شرط را نداشته باشد، مشروعیت ندارد،عدالت او ایجاب می کند که حضور ملت را در همه صحنه ها بپذیرد وارج نهد، عدالت او اقتضا می کند که مصلحت امت را بر هر چیزمقدم بدارد، عدالت او ایجاب می کند که در هر امری برای خودمشاورینی آگاه و متعهد انتخاب کند، و بدون مشورت آن ها درمسایل فنی گام برندارد، عدالت او ایجاب می کند که پدری دل سوزبرای همه ملت و امت باشد، وقتی که این شرط را در وسط می آوریم،آن گونه تفکرات و خیالاتی که بیان می دارد ولایت فقیه سر از استبداد درمی آورد،تمام برچیده می شود، آن ها زمامدارانی را تصور می کنند که به وسیله حزب سرکار می آید، پول انتخابات آن ها را حزب داده،پشت آن حزب هم یک مشت ثروتمند و سرمایه دار هست، وقتی هم سرکار آمد باید حافظ منافع آن حزب باشد، مدیون آن است، در این صورت نه عدالتی شرط است و نه تقوایی...» ولی در مورد ولایت فقیه ، شرط عدالت جزء بافت آن است و بدون آن تحقق نمی یابد،بنابراین او از هر گونه استبداد رای پرهیز کرده و آن چه را که مطابق موازین و ضوابط فقهی است ارائه می دهد.

توضیح آن که: شان ولی فقیه ، هدایت جامعه به سوی اهداف دینی است، و قوانین اسلام بر دو گونه است : 1- قوانین ثابت; که شامل احکام اولی و ثانوی می شود و زمان ومکان موجب تغییر آن نیست و تا ابد ثابت و غیر قابل تغییر است،مانند وجوب روزه که به عنوان اولی بر همه واجب است، و به عنوان ثانوی بر بیمار حرام است. 2- قوانین متغیر; که تابع شرایط زمان و مکان است، و با رعایت اصول و مبانی ارزش های اسلامی، و توجه به نیازها و ضرورت های جامعه اسلامی همانند احکام حکومتی از سوی ولی فقیه وضع می گردد;البته بر اساس توحید افعالی حق قانون گذاری اصالتا به ذات پاک خداوند اختصاص دارد، ولی همان خدا در بعضی از موارد به میزانی که می خواهد, به بعضی اجازه تشریع و قانون گذاری می دهد، که به این قوانین در اصطلاح، «احکام حکومتی » یا «احکام ولایتی » یا«احکام سلطانیه » می گویند.

 

شبهه: ولایت فقیه مطلق است یا مقید؟

پاسخ: ولايت فقيه تعبير عامي است كه به مطلق و مقيد تقسيم پذير است.

ولايت مطلقه فقيه در فقه شيعه به دو معنا استعمال مي شود:

1- ولايت فقيه، منحصر به ولايت بر قضا، محجورين و ... نيست، بلكه شامل زعامت و رهبري سياسي و اجتماعي نيز مي شود.

2- اختيارات «ولي امر» در زمامداري منحصر به اجراي احكام اوليه و ثانويه نيست؛ به عبارت ديگر وظيفه او، رهبري جامعه به گونه اي است كه مصالح جامعه در پرتو هدايت هاي الهي، به خوبي تأمين شود و نيازمندي هاي متنوع و تغيير پذير جامعه، در شرايط مختلف تفويت نشود و جامعه از رشد و ترقي باز نماند.

از اين رو اگر در شرايط ويژه اي، يكي از مصالح و نيازمندي هاي جامعه با يكي از احكام اوليه در تزاحم قرار گرفت، در چنين صورتي ولي فقيه بايد بين آن دو مقايسه كند. پس اگر مسأله اي كه با حكم اولي در تزاحم قرار گرفته، داراي مصلحتي برتر براي جامعه باشد، در اين صورت ولي فقيه مي تواند، آن حكم اوليه را موقتاً تعطيل كند و مصلحت برتر جامعه را بر آن مقدم بدارد.

به عنوان مثال در فقه اسلامي، تخريب مسجد حرام است. اكنون اگر به تخريب مسجدي جهت خيابان كشي احتياج شد، چه بايد كرد؟ ديدگاه مخالف «ولايت مطلقه» بر آن است كه صرف مصلحت اهم اجتماعي، مجوز تخريب مسجد نيست و تا زماني كه كار به ضرورت نرسد، نمي توان دست به اين كار زد؛ ليكن بر اساس نظريه «ولايت مطلقه» لازم نيست حكومت اسلامي آن قدر صبر كند كه براي جامعه، مشكلات زيادي فراهم شود و كارد به استخوان برسد، آن گاه از سر ناچاري و براي خروج از بن بست و انفجار اجتماعي، مسجد را تخريب كرد؛ بلكه در اين صورت هميشه از قافله تمدن عقب خواهيم ماند و همواره در مشكلات دست و پا خواهيم زد و شارع مقدس، به چنين چيزي راضي نيست. بنابراين: اولاً ولايت مطلقه فقيه از قواعد رافع تزاحم است؛ يعني مطلق بودن ولايت گره گشا در تزاحم احكام و مصالح اجتماعي است و نشانه واقع نگري اسلام در برخورد با مقتضيات زمان است.

ثانياً ولايت مطلقه خود مقيد به قيودي است نه اينكه از هر حيث مطلق باشد. اين قيود عبارت از:

I او بايد مجري احكام الهي باشد و حق ندارد خودسرانه و دلخواهانه عمل كند.

II مصالح جامعه را بايد رعايت كند.

III در زماني مي تواند حكم اولي شرعي را موقتاً تعطيل كند كه با يكي از مصالح اهم جامعه در تزاحم باشد، نه با خواست و ميل يا مصلحت شخصي و يا مصلحتي در رتبه فروتر از حكم اولي شرعي.

تعداد صفحات : 8

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 79
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 32
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 34
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 42
  • بازدید ماه : 38
  • بازدید سال : 339
  • بازدید کلی : 1,933